شعیب بهراد از فرهنگیان هرات چندی پیش تصویر کتیبۀ سنگی سیاهی را با تاریخ 1042 قمری یعنی 399 سال قبل از صحن مزار خواجه عبدالله انصاری در گازرگاه هرات با متن آن در برگۀ خود در یکی از شبکههای اجتماعی منتشر کرد که از جهاتی جالب نظر بود. ابتدا متن نوشته را مرور میکنیم و بعداً به ابعاد مختلف آن خواهیم پرداخت.
متن کتیبه: «غرض ازین نوشته آنکه سیادت و نجابتپناه، عزت و هدایتدستگاه میر نعمتالله در حال حیات خود وقف نمود کرایۀ یکدرب حدادی که واقعست در بازار عراق، شرقیاً و غربیاً به دکان سیادتپناه مذکور، شمالیاً به بازار عراق؛ مقرّر آنکه هر که در حال ممات سیادتپناه موصی الیه هر روز یک حزب از قرآن معه فاتحه و اخلاص در سر قبر سیادتپناه مذکور بخواند و ثوابِ او را سیادتپناه بخشد، کرایۀ دکان مذکور حلالاً طیباً تعلق بدو داشته باشد و هر کسی قبول این معنی کند و نخواند به لعنت خدا و نفرین رسول گرفتار باشد. سنۀ ۱۰۴۲»
این متن را که خواندم در ذهنم پرسشهایی مطرح شد که آیا طرح این قضیه به این شکل سبب بروز مشکلاتی بین قاریان نخواهد شد. بعداً که بیشتر به این قضیه فکر کردم متوجه شدم که آن گونه نیست و تمهیدات و پیشبینیهایی برای این کار در نظر گرفته شده است و حتماً این کار مسبوق به سابقه است.
شرط نخست این بوده که هر کس انجام این کار را میپذیرفته و به گفتۀ متن «قبول این معنی میکرده» این یعنی که قبلا یک قرارداد و توافقی بین واقف و گیرندۀ کرایه وجود داشته است. شرط دوم قرائت یک حزب یا جزء یا پاره در هر روز بوده است. او به صراحت قید «هر روز» را ذکر کرده و نگفته هر که یک حزب از قرآن بخواند مستحق کرایه خواهد شد. در واقع فردی مستحق کرایه بوده که سی حزب قرآن را در سی روز بر سر مزار این فرد قرائت کند و این خالی از زحمت و صعوبتی نبوده است.
نشانی دکان
دکان در راستۀ جنوبی بازار عراق موقعیت داشته و پیدا کردن آن دکان حدّادی، در میان دکانهای میر نعمتالله کار مشکلی نبوده است.
میر نعمت الله کیست؟
میر نعمت الله که بود؟ این قدر میدانیم که از خانوادۀ سادات بوده و فرد محترم و در عین حال ثروتمندی بوده است. میزان ثروت او را از همین سنگ هم می توان دریافت که دارای مجموعه دکانهایی در بازار عراق بوده که تعداد آن ها دست کم سه باب دکان بوده است.
سنگ قبر یا وقفنامه
این کتیبه که کاربردی دوگانه (سنگ قبر و وقفنامه) دارد، در آن راجع به مکانیزم و شیوۀ پرداخت کرایه توضیحاتی نداده اما واضح است که شرطی که برای این کار گذاشته، سنگین بوده است. قاری یا هر کس که طالب این کرایه بوده اگر از شهر عازم این کار بوده باید همه روزه فاصلۀ ده تا پانزده کیلومتری را می پیمود. اگر هم که اهل گازرگاه بود باید همه روزه بر سر مزار این فرد حاضر میشد و مدت زمان قرائت یک حزب را دست کم در آنجا به سر میبرد. این که میخواند یا نمیخواند بحث دیگری است که واقف در پایان گفته که اگر قصد فریب و اغوا دارد به لعنت خدا و رسول دچار شود. موضوع دیگر تأیید حضور این شخص همه روزه بر سر مزار است. چون مزار خواجه همه روزه زوّاری داشته و متولی و دستگاهی او حتماً تأییدی اینان را برای حضور همه روزۀ یک شخص بر سر مزار در نظر گرفته بوده است. نظیر این سنگ قبر و وقف نامه باید باز هم در گازرگاه باشد و دارای پیشینه باشد. این چنین کاری را در دیگر مزارات هرات و ناآشنا نمیتوان انجام داد که هر لحظه کسی شاید ادعایی کند.
اطلاعات افزوده:
از دیگر اطلاعات این متن املای دکان در آن عصر و نیز وجود مشاغلی چون حدّادی در بازار عراق است