حاجی خلیفه در «کشفالظنون» هفت نفر از کسانی که صاحب تاریخ هرات بودهاند را نام میبرد که یکی از این هفت کس شیخ ثقةالدّین عبدالرحمن فامی است. به نظر میرسد که این نسخۀ نویافته نوشتۀ ثقةالدّین عبدالرحمن فامی هروی (۴۷۲-۵۴۶ق.) است. تألیف اثر به نیمۀ قرن ششم برمیگردد و کتابت نسخه را به سدۀ هشتم هجری نسبت دادهاند.
متن حاضر تا کنون شناخته نبودهاست و نسخهای هم از آن را کسی نمیشناخت. دلایلی موجود است که نشان میدهد این نسخه منقول از نسخۀ مؤلف نیست و همچنان کاتب دقّت کافی در استنساخ متن نداشتهاست و سهوهایی در متن مرتکب شدهاست. نسخۀ حاضر برای نخستینبار توسط دکتر وحید ذوالفقاری در یکی از عتیقهفروشیهای شهر یزد به دست آمده و اکنون در تملّک یکی از استادان تاریخ دانشگاه یزد ایران است. این اثر در سال ۱۳۸۷ خورشیدی به کوشش محمدحسن میرحسینی و محمدرضا ابوئی مهریزی با پیشگفتار ایرج افشار به گونۀ عکسی از سوی میراث مکتوب چاپ و نشر شد.
باب اول، دوم، سوم و خطبۀ کتاب مفقود است. اوراق موجود حاوی قسمتی عمده از باب چهارم، پنجم و ششم است. باب پنجم در حوادث نادری که به هرات اتفاق افتاده تخصیص دارد و باب ششم در ذکر شرف و فضیلت هرات است. محتوای این ابواب نشان میدهد که باب چهارم مربوط به اخبار سلسلههای حاکم بر خراسان بودهاست و این که عناوین بابهای اول، دوم و سوم چه بودهاند مشخص نیست اما روشن است که کتاب شامل ابواب مختلفی بوده و هر باب شامل موضوع خاصّی از مسائل و جریانات هرات بودهاست. با این حساب دستنوشت حاضر از میانۀ باب چهارم تا میانۀ باب ششم متن کتاب اصلی است و مابقی را باید از افتادگیهای آن به حساب آورد. نسخۀ حاضر با توجه به عناوین فرعی عبارت است از:
از باب چهارم: طرفی از اخبار طاهریان، لیثیان (صفّاریان) و در پایان احوال آنان، السامانیه، سیمجوریه، وقایع روزگار سلطانمحمود غزنوی.
باب پنجم در حادثههای نادر که در هرات بودهاست: پیدا آمدن لغیریان، ایّام فزع سال ۱۷۸ق.، واقعۀ کازیارکاه و قحطی ۲۱۸ق.، زادن زنی پنج دختر در ۲۵۷ق.، قحطی سال ۲۸۸ق.، زادن فرزند دوسره در ۳۲۶ق.، شبیخون بردن بر قرامطه و کشتن امام ابواسحق ابراهیم بن محمد در ۳۵۴ق.، گرانشدن نرخها در سال ۴۰۰ق.، طغیان اعراب مقیم هرات و تظلّم محمد بن سعید قاضی بر عبدالله بن طاهر، خرابکردن آتشکدۀ تیزان به روایت ابوالفضل هندی، نیامندن باران در دوران والیگری جنید بن عبدالرحمن، طلبیدن بازاریان روزی ده بار برای اخذ خراج در عصر سلطان محمود، طلبیدن هژده وجه از بازاری، کشتن احمد بن عبدالله خجستانی در نیشابور، کشتن معینالدین احمدکاشانی، آمدن سلجوقیان دفعۀ دوم، قحطی ۴۳۲ق.، بسیار شدن ترکمانان و خلجیان، آتشگرفتن بازار جملهفروشان، قحطی سنۀ ۴۸۳ق.، استیلانی باطنیان، واقعۀ شیخالاسلام عبدالهادی بن عبدالله انصاری، تخریب قلعۀ شمیران هرات در ۴۹۸ق.، ویرانشدن مسجد جامع در ۴۵۹ق.
باب ششم در ذکر شرف و فضیلت هرات: روایت حافظ حسن بن احمد سمرقندی، روایت قتیبه از عبدالعزیز بن محمد، روایت بوصالح سلمویه، روایت اوس بن عبدالله از ابن بریده، حکایت یکی از امرای خراسان از لشکر خویش، روایت اخوالکمیت، حکایت دبیر ابومسلم، از قضایای خراسان، عذرخواستن ابوعثمان حافظ، سخن محمد بن علی بن عبدالله بن عباس، از مفاخر خراسان وسعت آن است، از مفاخر خراسان گشادهشدن شهرهای آن به صلح است، هرات شاه خراسان است، روایت کلبی، روایت ابن القطامی، روایت زهیر بن اسحق، کاهل خراسان، روایت وهب بن وهب بن قرشی، ذوالقرنین بانی هرات، روایت ابوالعباس المعمری، روایت از ابوعلی بن زرین، روایت از احمد بن عبدالله، روایت از علی بن عاصم، کشتهشدن خوارج در هرات، فضیلت مسجد هرات، روایت از ابوعلی بن رزین، روایت عبدالمنعم بن ادریس، روایت خالد بن الهیاج، ابیات محمد بن الیاس، روایت یحیی بن اسمعیل، روایت ابوالحسین علی بن عیسی، یافتن صندوق آهنین در حوض سنگین حصار هرات.
انشاء کتاب نثری ساده و روان و خالی از تکلّف همراه با عبارات کوتاه و دلانگیز است. درج اشعار عربی و ذکر سلسلۀ راویان اخبار در کتاب بیانگر شخصیت مؤلف به عنوان یک محدّث و تأثیرپذیری وی از تواریخ متقدم هرات است که بیشتر به زبان عربی بودهاست. به نمونههای زیر برای آشنایی بیشتر انشاء نویسنده نظر کنید:
«و هراة را کاهل خراسان بدان سبب گفتهاند که آن آتشکدۀ خراسان بودهاست و چنین گوید عبدالرّزاق که نزدیکتر شهرهاء خراسان بآسمان هراة است و ازانست که هوای معتدلست و عفونت او اندک و از آفات بسلامت مانده میوههاء او خوش و آبهاء او گوارنده و درختان او بالیده …» (۷۴ر، پ)
«و مرا خبر داد عبدالله بن یوسف الحافظ از ابوعثمان … از انس بن مالک که او گفت که رسول علیه السلام چنین گفت که آفتاب به بهشتست و بهشت بمشرق.» (۶۹پ)
کوشندگان این چاپ، آقای میرحسینی و ابوئی مهریزی بعد از تفحص و غور معتقد هستند که اجزای باقیماندۀ اثر نشان میدهد که این نسخه احتمالاً تاریخ هرات را از آغاز بنای شهر هرات تا روزگار سلطان سنجر سلجوقی را دارا بودهاست. مطالب بخش باقیمانده از باب چهارم – که شروع نسخه است – مشحون از ذکر زمامداران خراسان از خاندان مهلب پسر ابوصفره و دیگر زمامداران اموی در خراسان تا روزگار سلطنت سلطانمحمود غزنوی (د. ۴۲۱ق.) است و میتوان باب چهارم را در ذکر احوال حکّام و والیان خراسان و شهر هرات نامید. باب پنجم و ششم همانطور که تذکّر رفت، حاوی حوادث نادر هرات و فضایل آن است و باب ششم که آخرین بخش نسخه است، در میانۀ توصیف حکایتی از حصار شمیران هرات در دوران زمامداری فضل بن یحیی برمکی بر خراسان عهد خلافت هارونالرشید عباسی (د. ۱۹۳ق.) به سر میرسد.
کوشندگان با مقایسۀ ابوابی از این نسخه با روضههای «روضاتالجنّات» اسفزاری احتمال دادهاست که اسباب و عوامل بنای شهر هرات، توصیف محلّات شهر و نیز قصبات و قرای تابعۀ آن از دیگر ابواب این اثر بودهاست زیرا اثرپذیری تواریخ مؤخر هرات چون اثر اسفزاری از تواریخ مقدّم آن چون این کتاب و آثار مشابه آن انکارناپذیر است.
نسخۀ حاضر با افتادگیهایی که دارد، مملو از فواید تاریخی است. باب پنجم کتاب با عنوان «در حادثههای نادر که به هرات بودهاست» و تنها باب کامل اثر است، از حیث مطالعات تاریخ اجتماعی و اقتصادی و جغرافیای تاریخی از ارزش فراوانی برخوردار است. در این باب شرح حکایاتی شگفتانگیز در تاریخ سوانح هرات همچون شیوع قحطی و خشکسالی، برخوردهای اقشار و مذاهب، فعالیتهای اسماعیلیه، برخی اجحافات حکومتی و بروز اعتراضات و شورشهای عمومی آمده است که در خلالشان جزئیات نسبتاً زیادی از حوادث تاریخی شهر هرات و توابع و اجزای آن چون مسجدجامع و بازار شهر به خصوص در روزگار سلجوقیان و ایّام زندگانی مؤلف، با ذکر تاریخ دقیقشان بیان شدهاست.
در باب ششم به ذکر احادیث و روایاتی پرداخته که دلالت بر فضیلت و برتری خراسان بهخصوص شهر هرات و اهالی بر دیگر ولایات دارد. مطالب این باب در «تاریخنامۀ هرات» از سیفی و «روضاتالجنّات» اسفزاری منعکس شدهاست.
حاجی خلیفه، مصطفی بن عبدالله، (بیتا)، کشفالظنون عن اسامی الکتب والفنون، مجلد اول، تصحیح محمدشریفالدین، بیروت: دار إحیاء التراث العربی، ص ۳۰۹.
فامی هروی، عبدالرحمن بن عبدالجبار، (۱۳۸۷)، به کوشش محمدحسن میرحسینی و محمدرضا ابوئی مهریزی، تهران: مرکز پژوهشی میراث مکتوب.