ملا عبدالله سروستانی مترجم، نویسنده، طبیب، شاعر و خطیب مسجد جامع سروستان، فرزند ملا محمد فرزند ملا ابراهیم در حدود سال 1270ق. در هرات در خانوادهای اهل علم و فضل زاده شد. تحصیلات خود را در علوم دینی شامل فقه، تفسیر، حدیث، ادبیات فارسی و عربی از جمله صرف و نحو در هرات نزد اساتید عصر به انجام رسانید. رفتهرفته در اثر مطالعات زیاد منابع ادبی و تاریخی به تصوف علاقهمند شد و وقت خود را بیشتر در رکاب صوفیان و اقامت در خانقاهها از جمله خانقاه شیخ شمسالدین بخاری در سروستان بسر میبرد و بهزودی در سلک مریدان خلیفه محمدصدیق نوینی (1266 – 1330ق.)* از معاصرین خود درآمد. او در پایان ترجمۀ کتاب تاریخ امام واقدی در ترجیعبندی پرده از این ارادت و دوستی خود برگرفتهاست. براساس متن کتیبۀ مدفن او، پیشۀ طبابت نیز داشتهاست. همچنین براساس منابع محلی، فرزند او مولانا عبدالغفار خطیب سروستانی نیز این پیشه را از پدر به ارث برده بود.
مولانا عبدالله همۀ عمر را به کار خطابت مسجد جامع سروستان بسر برد اما در عین حال به صورت جدی به کار تحقیق، تصحیح و ترجمه دست یازید و حاصل آن 1- ترجمۀ تاریخ امام واقدی با عنوان نثر الدرر (مجموعه مغازی الرسول و فتوح العجم و العراق و فتوح الشام و المصر مترجمه عالم باعمل ماهر علوم التاریخ واعظ صاحب الاثر اعنی مولانا مولوی عبدالله صاحب خطیب قریۀ سروستان من مضافات هرات ملک افغانستان سلّمه المنان، حسب استدعای ملا خواجه عبدالرحمن صاحب بن ملا خواجه فیضمحمد صاحب ولد حاجی خواجه ملا شیرمحمد صاحب سروستانی، به سعی شیخ الهیبخش و محمد جلالالدین، لاهور، 950 صفحه، 1334ق. دو جلد بعدها در پیشاور و دیگر شهرها نیز تجدید چاپ شدهاست). نسخۀ دستنویس این ترجمۀ حجیم را در پای آستانه و خانقاه شیخ شمسالدین بخاری در رمضان 1333ق. به خط خویش به پایان برد. این نسخه تأیید علمای برجستۀ عصر از جمله مولوی غلاممحمد، محمدابراهیم، قاضی محمدصدیق معلم دارالحفاظ و محمدابراهیم مدرس مدرسۀ جامع شریف را در پایان دارد. 2- سراج احمدیه فی سیره النبوی (مؤلف ناشناخته، تاریخ ترجمه به روزگار امیر اماناللهخان 1337 – 1348ق./1919 – 1930م. مترجم عبدالله بن محمد سروستانی هروی، 1341ق. / 1922 – 1923م. لاهور، گلزار ستیم پریس، به سعی شیخ الهیبخش و محمد جلالالدین تاجران کتب، به فرمایش خواجه عبدالرحمن و خواجه عبدالله و خواجه عبدالرحیم پسران خواجه فیضمحمدخان، به تصحیح ملا عبدالله خطیب سروستانی، 508 صفحه). 3- تصحیح دیوان حضرت احمد جام ژندهپیل (به تصحیح احقر العبادالله ملا عبدالله خطیب سروستان، تاریخ ترجمه در روزگار امیر اماناللهخان 1337 – 1348ق./1919 – 1930م.، حسب فرمایش خواجه عبدالرحمن بن حاجی خواجه فیضمحمدخان بن حاجی خواجه شیرمحمد بن خواجه عبدالرحمن بن خواجه یعقوب بن خواجه صوفی امین، ساکن قریۀ سروستان هرات، نبیرۀ حضرت شیخ الاسلام احمد جام، به سعی شیخ الهیبخش و محمد جلالالدین، لاهور، اسلامیه ستیم پریس، به اهتمام حافظ مظفرالدین صاحب). 4- انیس التائبین فی سیرت السالکین از شیخ احمد جام ژندهپیل (بیتا، گلزار هند ستیم پریس، به سعی شیخ الهیبخش و محمد جلالالدین، به تصحیح ملا عبدالله هراتی سروستانی، 238 صفحه). 5- معراج المؤمنین از حاجی محمدخان بن عبدالله، به اردو (مترجم عبدالله هراتی در 11 ذوالقعدۀ 1317ق./1900م. به امیر عبدالرحمنخان پادشاه افغانستان پیشکش شدهاست). 6- سراج التواریخ، مترجم عبدالله بن محمد بن ابراهیم هراتی سروستانی، تاریخ ترجمه: 10 شوال 1337ق./9 ژوئیۀ 1919م. در شرح احوال و فضایل و اخبار و قوانین خلافت خلفای راشدین و خلفای بنیامیه و بنوعباس (لاهور، اسلامیه ستیم پریس، به فرمایش شیخ الهیبخش و محمد جلالالدین، به تصحیح ملا عبدالله خطیب مسجد سروستان که به خواهش خواجه عبدالرحمن بن حاجی خواجه فیضمحمدخان سروستانی از نوادگان احمد جام انجام دادهاست. با تقریظ حافظ محمدصدیق معلم الحفاظ، غلطگیری از مولوی ابوالبشیر محمد صالح سجادهنشین حنفی لاهوری، 52 صفحه). 7- دیوان اشعار** (غیر چاپی)
براساس این اطلاعات، مولوی عبدالله سروستانی از نخستین مصححان و پژوهشگران متن در افغانستان محسوب میشود که به تنهایی و با امکانات اندک کارهای بزرگی را انجام دادهاست. دانشی که بعدها در کابل و در حدود چند دهه بعد از مرگ عبدالله سروستانی توسط کسانی چون عبدالحی حبیبی، فکری سلجوقی، رضا مایل، علیاصغر بشیر، محمدحسین بهروز و … گسترش یافت.
در افغانستان براساس جستوجوهای ما جز یک منبع و آن هم سروستاننامه نوشتۀ دکتر غلامحیدر یقین در دیگر منابع مطرح عصر از جمله تذکرههای سدۀ بیستم هرات به شمول آثار هرات، هرات در عهد ملکیار، شعرای هرات در سدۀ سیزدهم از محمدعلم غواص، حصۀ سوم رسالۀ مزارات هرات و … از این دانشمند سروستانی یاد نشدهاست یا ما ندیدهایم. در منابع غیر افغانستانی، دکتر عارف نوشاهی در کتاب ارزشمند کتابشناسی آثار فارسی چاپشده در شبهقاره همه آثار ایشان را به اختصار معرفی کردهاند.
مولوی عبدالله سروستانی سرانجام در روستای خود در سال 1342ق. چشم از دنیا پوشید و در مزار شیخ شمسالدین بخاری در محل بالای سروستان به خاک سپرده شد. متن شعر کتیبۀ مدفن ایشان سرودۀ فرزندشان مولوی عبدالغفار خطیب بر روی سنگ مرمر سفید قرار زیر است:
از جفای چرخ گردون فلک
عالَمی را جملهگی اینست حال
ملا عبدالله استاد بزرگ
زمرۀ تاجیک آن صدر رجال
بلبل باغ شریعت، صدر بدر
واقف سرِّ کلام ذوالجلال
عمر خود را صرف طاعت کرده بود
عارف خوشطینت نیکوخصال
نخل باغ طاعت و علم و صواب
دُرّ کان حکمت و فیض کمال
آن طبیب حاذقی کز یک نظر
نبض نابگرفته میداند حال
سیصد و چهل و دو بعد از یک هزار
…………………………………..
خطابت مسجد جامع سروستان در خانوادۀ مولوی عبدالله سروستانی به صورت موروثی باقی ماند و پس از ایشان فرزندش مولوی عبدالغفار خطیب سروستانی و بعد از وی مولانا عبدالحی (متوفای 1398 خورشیدی) و پس از ایشان مولانا عبدالواسع عهدهدار این وظیفه هستند. اکنون خانوادۀ مولوی عبدالله براساس پیشۀ خطابت خانوادگی، گروهی تخلص «خطیبی» و گروهی دیگر به مناسبت وظیفۀ قضاوت و داوری بزرگان خانواده و از جمله مولوی عبدالله سروستانی در دعاوی مردم «قاضیزاده» را برای خود برگزیدهاند.
قطعهای در پایان کتاب نثرالدرر
حقیری عاجزی بیقدر و بیمقدار عبدالله
ز نیرنگ زمان جسمش نحیف و دل دونیم آمد
به دست آورد تاریخ امام واقدی از روم
به تفسیرش به سال و مه به سان دال و جیم آمد
نوشت این نسخه را دفعات اندر محنت ایام
ربودند از کفش خلقان چنان کو غیر نیم آمد
سماع غزوههای این، به قلبِ مرده آرد جان
تعالی سراسر با آسانی سلیم آمد (؟)
شگفت آرد به قلب مؤمنان چون گل که از باران
به قلب اهل بدعت حزن و اندوه و سقیم آمد
به قول و فعل اصحاب نبی چون اقتدا کردی
به خلقان مقتدا کردی رجا اجر عظیم آمد
فهم قومٌ شراء الجنة و افدوا نفوسهم
لهم فیها سلامٌ قولا من رب الرحیم آمد
شد از شمشیرهایشان به اهل مشرق و مغرب
رواج دین و خلق از صراط المستقیم آمد
رجال صدّقو ما عاهدو الله صفاتشان
بسی آیات زینگونه به قرآن حکیم آمد
ز موری هم این عاجز یکی خردل هنر باشد
کریما سعی این مسکین لوجهک الکریم آمد
ز قول حاسدانی که نباشند از حسد خالی
پناه من به بسم الله الرحمن الرحیم آمد
دریغا که خرد قدری ندارد اندر این ایام
خردمندان به نزد خلق مردود و ذمیم آمد
اگر بودی ورا قدری متاعها آمدی بیرون
ولیکن خاموشی بهتر که این بی عزم و بیم آمد
رضا با حکم حق واجب به هر حالی به خاص و عام
همایان قوتشان از استخوانهای رمیم آمد
منال ای دل امیدست اینکه صرّافی شود پیدا
که با صراف فرق از مهره و درِّ یتیم آمد
ز آخر تاجر نامی ز نسل احمد جامی
که نامش عبدالرحمن است به سروستان مقیم آمد
روان صحب احمد را ز خود خوشنود گردانید
که از دینداری و دنیا ذوی حظ جسیم آمد
به قید طبع آورد چون هما و کیمیایی بود
که خوشنودی اصحاب رسول الله نعیم آمد
کریما از کرم این سعی را ضایع مگردانی
که نامت قادر قیّوم و ستّار و رحیم آمد
جزا و حین تفسیرش چه جسم هاتفی گفتا
به غفران سال تاریخش جزا دارالنعیم آمد
مولوی عبدالله سروستانی از دورۀ ولایت سلطاناحمدخان و تصرف هرات توسط دوستمحمدخان تا دورۀ سعدالدینخان نایب الحکومه و پادشاهی اماناللهخان یعنی دورههای پرحادثۀ هرات شاهد وقایع و رویدادهای این شهر بودهاست. از دوستان نزدیک او باید با قاضی محمدصدیق مؤلف حصۀ سوم رسالۀ مزارات هرات (1373ق.)، محمدابراهیم مدرس مسجد جامع هرات، حاجی ملا غلاممحمد بارکزایی مدرس دارالحفاظ، خواجه عبدالرحمن جامی** که همه کتابهایش را در هند آن زمان به سرمایۀ خویش منتشر میکرد و … باید اشاره کرد.
امیدوارم با کمک نهادهای فرهنگی، خانوادۀ خطیب سروستانی و قاضیزاده و فرهنگدوستان، بتوانیم محفل نکوداشت او را در هرات برگزار کنیم و همچنین پیشنهاد میشود جهت قدردانی از کارنامۀ پربارش، صورت مدفن وی در روستای سروستان که وضعیت نامناسبی دارد، با خشت سنتی بازسازی شود.
یادداشتها:
* تاریخ درگذشت خلیفه محمدصدیق نوینی در حصۀ سوم رسالۀ مزارات هرات 1333ق. آمده اما در کراماتنامۀ خلیفه میرمحمدصدیق (پس از 1341ق.) مشتمل بر هفت باب نوشتۀ یکی از مریدان ایشان با نام حاجی عبدالمنان ذریۀ حضرت شیخ ملیح تیرایی پیشاوری که نسخهای از آن به لطف دوست گرامی و بزرگوار سید بلال عاصمی خلیفه نوین در اختیار من گذاشته شده، 1330ق. درج شدهاست.
** دیوان شعری از فردی که «خطیب» تخلص میکرده و در عصر عبدالرحمنخان میزیسته، در فهرست دستنویس آرشیف ملی نوشتۀ علیاصغر بشیر هروی وجود دارد که به سبب عدم دسترسی به این نسخه در حال حاضر نمیتوان در قبال آن اظهار نظر کرد.
*** نسخهای از شجرهنامۀ مشایخ جامی سروستان که توسط این بازرگان نیکوکار یعنی خواجه عبدالرحمن جامی تهیه شده بود و ممهور به مهر علمای عصر و والی زمان است، به لطف نبیرۀ ایشان دکتر جمیل جامی در اختیار من گذاشته شد که از ایشان سپاسگزارم.
**** در نگارش این مطلب از برخی اطلاعات و همکاریهای دوستان و عزیزان دکتر عارف نوشاهی، مسعود امینی، محمدهارون خطیبی از نوادگان مولوی عبدالله سروستانی و بانو سیندخت تمنا بهره بردهام که از همۀ آنان سپاسگزارم.
کمال سپاس و قدردانی از زحمات تیم پژوهشگران فرهیخته بایسنغر..