شمس الدین محمد بن عبدالله کاتبی نیشابوری از بزرگان شعرای نیمۀ نخست سدۀ نهم است. او در روستای طرق و رواش از اعمال ترشیز روستایی میان نیشابور و ترشیز به دنیا آمد و از همین روی گاه نیشابوری و گاهی ترشیزی یاد میشود.
کاتبی نه تنها در فن شعر و شاعری سرآمد دوران بود بلکه در خوشنویسی نیز شهرت داشت و از جمله شاگردان سیمی نیشابوری که خود از هنرمندان و شاعران نامی قرن نهم بود، میباشد. از عجایب اینکه کاتبی از استاد خود، در مهارت شعر و هنرمندی پیشی میگیرد تا جایی که محسود استاد واقع گشته و باعث افتراقشان میگردد و در نهایت کار به جایی میکشد که گویا سیمی اشعار کاتبی را به نام خود می کند و کاتبی را به اعتراضی سخت وا میدارد. کاتبی به زودی خود را جهت کسب دانش به هرات میرساند. بعدها به دربار هنرپرور شهزاده بایسنغر مشرف میگردد. بایسنغر در آغاز او را به جواب قصیدۀ کمالالدین اسمعیل به مطلع زیر بیازمود:
سزد که تا جور آید به بوستان نرگس که هست در چمن و باغ مرزبان نرگس
تذکرهنویسان نوشتهاند که کاتبی در این امتحان پیروز بدر نیامد و آزردهخاطر از هرات به استرآباد و از آنجا به طبرستان و گیلان رفت. اما از آنجا که به جای یک قصیده به ردیف نرگس، او دو قصیده بدین ردیف در مدح بایسنغر دارد و نیز چند قصیدۀ خوب دیگر در مدح آن پادشاهزاده سروده، از اینها معلوم میشود که مدتی در خدمت شاهزادۀ هنرمند تیموری در هرات گذرانده است. او در نهایت به سال 839ق. به اثر بیماری وبا در شهر استرآباد از دنیا رفت. مدفن او در بیرون مزار متبرک امامزاده معصوم (نُه گوران) زیارتگاه مردم است.
آثار کاتبی
1-دیوان کاتبی مرکب از قصایدی در حمد باری تعالی، نعت پیامبر اکرم (ص)، ستایش استادش صاینالدین، مدح تیمور و شاهرخ و میرزا بایسنغر و میرزا سلطانابراهیم و سلطانخلیل و بعضی از شاهان و امرای شروان و چند تن دیگر از مشاهیر زمان؛ غزلها، مقطعات، رباعیات و معمیات است. دیوان غزلیات او به سال 1382 خورشیدی توسط دکترتقی وحیدیان کامیار، سعید خومحمدی خیرآبادی و مجتبی جوادینیا تصحیح شده، اما به سبب پارهای از مشکلات نیازمند تصحیح دوباره است. نبود مقدمهای درخور، فهرست اعلام، احادیث و …، کمبود 124 غزل که در نسخههای خطی معتبر موجود است، آشفتگی ترتیب غزلها، اشتباهات چاپی فراوان، یکسان نبودن شیوۀ نگارش کتاب و غیره از کاستیهایی است که لزوم تصحیح دوبارۀ دیوان کاتبی را تبیین میکند.
2-خمسۀ کاتبی مشتمل بر «گلشن ابرار» که به تقلید از مخزنالاسرار نظامی است. «مجمعالبحرین» به تقلید از خورشیدوجمشید سلمان ساوجی و همایوهمایون خواجو که به دو بحر خوانده میشود. این منظومه مقدمهای هم به نثر دارد. «دهباب»؛ متضمن حکایات و نصایح اخلاقی تقلیدی از بوستان سعدی است. «سینامه» که به «محبومحبوب» هم شهرت دارد. کاتبی در این منظومه از شاعران دهنامه گوی پیروی کرده و عدد آن را به سی رسانده است. این نامهها از زبان عاشق و معشوقی به یکدیگر است. «کتاب دلربای» مثنوی دیگری از خمسۀ کاتبی است که محتوای عرفانی دارد و موضوع آن سر گذشت قباد پادشاه یمن با وزیر اوست.
کاتبی را «صورتگر نقاشی» میتوان خواند که گرچه مقلد و متفنن است اما مقلدی نوگرا و متفننی هنرپرور است. «قوت بازوی طبع» کاتبی و سرعت سمند سخن او در کارزار هنر، مورد تأیید همگان بوده، چنانچه اهلی شیرازی که «سِحر حلال» خود را به اقتفای او سروده، از عجز «پهلوانان عرصۀ سخن» در آستان کاتبی سخن میزند.
غزلیات او به گفتۀ ذبیحالله صفا، لطیف و آبدار است و با تکیه بر معانی بلند عارفانه و تازگیهای مضامین عاشقانه، حقا بسیار دلانگیز و ماهرانهتر از همه انواع سخن اوست. دولتشاه سمرقندی با تمام وصفی که از لطافت طبع کاتبی دارد کلام او را آمیخته با چاشنی عرفان نیز میداند.
نو آوریهای کاتبی در غزل چندان بود که بعضی از شاعران به تتبع آنها پرداختهاند. مثلا در بدایعالوقایع آمدهاست: «روزی نشسته بودیم و از هر بابی سخنی در پیوسته، حکایت به تعریف شعرا انجامید و در وصف کاتبی سخن بدانجا رسید که او را معانی خاصۀ دلاویز و خیالات غامضۀ باانگیز بسیار است. و الحق این شیوهای است بس خوب و اسلوبی است به غایت مرغوب
کاتبی سود بری گر بودت معنی خاص خواجه آن است که تاجر به زر خود باشد
و از جملۀ معانی خاص وی این بیت مذکور شد که:
جان را صدای تیغ تو از رنج تن رهاند آواز آب زحمت بیمار میبرد
قصاید کاتبی هم همگی منتخب و استادانه است بنابر عادت شعرای زمان یا در جواب قصاید معروف شاعران پیشین ساخته شده و یا در صورت مبتکر و به قول استادان آن دوره «مخترَع» بودن، تحت تأثیر مستقیم شیوۀ قصیدسرایان معروف پیش از کاتبی است. از جمله قصیدۀ «شترحجرۀ» او که در هر مصرعی شتر و حجره باید تکرار شوند. این التزام دشوار به عنوان یک تفنن ادبی عصر مورد توجه خیلی از شاعران قرن نهم از جمله مولانا جامی و مولانا واصفی و … واقع شده است. مطلع آن قصیدۀ کاتبی این است:
مرا غمیست شتروارها به حجرۀ تن شتر دلی نکنم غم کجا و حجرۀ من
و اما بدایع و ترکیبات نوی که در «دهباب» کاتبی هست، آیینۀ تمامنمایی از ظرافت طبع و غرایب خاطر ایشان است. تا جایی که سعید نفیسی او را از پایهگذاران سبک هندی نامیده است. مولانا جامی در بهارستان، او را صاحب سبک دانسته «وی را معانی خاص بسیار است و در ادای آن معانی اسلوبی خاص دارد و اما شعر وی یکدست و هموار نیست، شتر گربه افتاده است».
نسخهای از کلیات شاعر همسنگ با فتح نیشابور
شعر کاتبی از آثار پرخواننده در سدۀ نهم و دهم بود و از همین روی نسخههای زیادی از روی آثار او در شهرهای مختلف کتابت شد که بسیاری اکنون در دسترس است. تقریباً یک سده بعد از مرگ کاتبی، شعر او مورد پسند برخی از حکام شیبانی از جمله عبیداللهخان ازبک نیز واقع شد. زینالدین محمود واصفی در بدایع الوقایع نامهای از عبیدالله خان را نقل کرده که در آن خان ازبک ضمن ستایش فراوان مولانا کاتبی و شعرش، ارزش کلیاتی از این شاعر به خط سلطانمحمد خندان را برابر با فتح نیشابور عنوان میکند. این نشان از مطرح بودن کاتبی یک سده پس از درگذشت او در ماوراالنهر دارد. عبیداللهخان در این نامه نوشته است: «مدت مدید و عهد بعید بود که طبع همایون را به مطالعۀ اشعار افصحالشعرا و اکملالفضلا مولانا کاتبی که ترشیح اعناق فضل و فصاحت به بدایع افکار اوست و ترصیع نطاق نطق و بلاغت به صنایع اشعار او میل بسیار مینمود و همواره در طلب کلیات اشعارش به افاضل انام اظهار ساقب اعداد شوق و غرام نموده میشد…، کلیات مولانا کاتبی را قریب به سیهزار بیت به خط مولانا سلطانمحمد خندان- که از سرآمد شاگردان مولانا سلطان علی مشهدی است- تحفۀ مجلس عالی گردانید. و آن تحفه در نظر اعتبار مقدار فتح نیشاپور نمود».
روشن نیست که کلیات کاتبی به خط سلطانمحمد خندان آیا از دستبرد زمان جان سالم به در برده است یا خیر. به هر روی باید فهرستهای کتابخانههای فرارود به ویژه ازبکستان و روسیه بررسی شود. در فهرستهای نسخ خطی کتابخانههای زیادی شماری از کلیاتهای کاتبی دیده میشود که بعضاً نام کاتب آن مشخص نیست و محدودۀ زمانی کتابت آن آثار به دورۀ کار سلطانمحمد خندان مطابقت دارد. چند نسخه از این آثار در مجموعۀ جان رایلندز در منچستر نگهداری میشود.
و این سلطان محمد خندان هم از سرآمداران دوران بوده است. به نقل از علمی احمد نعیمی در رسالۀ صورتگران و خوشنویسان هرات در عهد تیموریان داریم که: «سلطان محمد خندان هروی شاگرد سلطان علی است در خط نستعلیق مقام استادی داشته و در شعر و موسیقی نیز دارای مهارت بوده و نی را نهایت نیکو مینواخته، در نازک دلی و خوش صحبتی او را ستودهاند و پختهگی و استحکام خط او را قابل قدر پنداشتهاند.»
در نخست باید یک تشکری خاص از نویسنده این مقاله (مسعود امینی) منحیث خواننده این مقاله داشته باشم چراکه زحمات زیاد را در نوشتن این متن به خرج دادن تا مشکلات زیادی را به منظور کسب معلومات در مورد این شاعر بزرگ (عبیدالله ازبک) حل سازد